کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/13

- المختار، تبعا للاصحاب و اعتمادا بالنصوص، عدم لحوق الولد بالزوج عند العلم بفقدان الشرط الاول. 8/11/92

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/12

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ حکم عدم وجود شرائط لحقوق
اگر بچه ای بعد از اقصی الحمل به دنیا آمد، آیا این چه به زوج ملحق می شود؟

جواهر فرمود: «و لایجوز الحاقه بنفسه و الحال هذه».

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/09

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ حکم عدم وجود شرائط لحقوق

گفتیم که با سه شرط فرزند به شوهر ملحق می شود و در صورت فقدان شروط، فرزند به شوهر ملحق نمی شود.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/08

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ حکم عدم وجود شرائط لحقوق
بحث در این بود که اگر شرط اول وجود نداشت، دلیلی برای الحاق فرزند به شوهر نیست و صاحب جواهر برای این کلام، به اجماع و روایات تمسک کرد.
  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/06

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بحث در رد ادله کسانی بود که قائل به این بودند که اقصی الحمل یکسال است.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/05

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بیان شد که برای قول سوم در اقصی الحمل که یک سال بود، دلیلی بیان شد که از دو بخش تشکیل شده است:

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/02

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بحث در اقوال اقصی الحمل بود که دو قول بیان شد و گفتیم که قول اول از قول دوم اقرب بلکه اقوی است.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/11/01

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد
ادله قول اول که اقصی الحمل نه ماه است بیان شد و تمام شد.

اما قول دوم: اقصی الحمل ده ماه است.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/30

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

در جلسه قبل بیان شد که یکی از شرایط الحاق ولد به زوج این است که حمل بیشتر از اقصی الحمل نباشد و در اقصی الحمل چند قول بود.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/25

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بحث در شرط دوم الحاق ولد به زوج بود که بچه بعد از گذشت شش ماه،متولد شود.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/24

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد
برای الحاق ولد به زوج سه شرط مطرح شد که شرط اول که دخول بود گذشت.

اما شرط دوم:

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/23

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بحث در شرائط الحاق ولد بود که شرط اول که دخول بود تمام شد.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/22

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بحث در این بود که شرط لحوق اولاد به زوج چند چیز می باشد و یکی از آنها دخول است.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/17

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد
بحث در «الولد للفراش» بود که مطالبی از لغت و تفسیر بیان شد.
مستفاد از لغت و تفسیر در این جمله این شد که زوجین علاوه بر اینکه لباس یکدیگر هستند، فرش یکدیگر نیز هستند.
پس ما می توانیم بگوئیم: همانطور که در صدق لباس بر زوجین، دخول دخالتی ندارد، همچنین در صدق فراش نیز، دخول دخالتی ندارد و زوجین بدون دخول نیز فراش یکدیگر هستند.
و همچنین می توانیم بگوئیم: شرط لحوق اولاد به زوج به خلاف قول مشهور که دخول را شرط می دانستند، امکان لحوق است، خواه این امکان لحوق به خاطر دخول باشد و یا اینکه به خاطر انزال بدون دخول باشد و یا اینکه از حیث دخول منی مرد از هر راهی باشد.
و همچنین امکان دارد گفته شود که این شرط که امکان لحوق است، از عبارات علماء نیز استفاده شود، از جمله عبارت جواهر که می فرمایند:
«یکون الأصل بعد وقوع العقد لحوق الولد بالزوج مع الامکان، ولا ینافی ذلک ذکر الدخول فی عبارة المصنف وغیره بعنوان الشرطیة المقتضیة للشک فی المشروط بالشک بها، فإن الأصل الشرعی المزبور طریق للحکم بتحققها بالنسبة إلى الالحاق المذکور.»[1]
می فرمایند: اصل بعد از وقوع عقد این است که با امکان لحوق، ولد به زوج ملحق می شود. و این منافات ندارد با قول شرایع که فرمود شرط لحوق، دخول است که مقتضی این است که با شک در شرط شک در مشروط پیش می آید. چون اصل شرعی مزبور راهی برای حکم به لحوق ولد است.
و همچنین از از عبارت شرایع و غیر شرایع برای بیان کمترین مدت حمل و بیشتری مدت آن نیز این شرط امکان لحوق استفاده می شود. چون در آنجا شرایع بر طبق نقل جواهر می فرمایند: «وکذا لو دخل بها وجاءت به لأقل من ستة أشهر حیا کاملا».[2]
می فرمایند: اگر دخولی صورت نگرفت، ولد ملحق به زوج نمی شود و همچنین اگر دخول شد و قبل از کمترین زمان حمل فرزند به دنیا بیاد، باز هم ملحق به زوج نیست.
از این عبارت فهمیده می شود که شرط لحوق، امکان آن است و دخول شرط نیست.
همچنین جواهر در شرح همین عبارت شرایع می فرماید: «فإنه یلحق به مع إمکان تولده منه عادة... نعم لو لم یمکن فی العادة لحوقه به لم یلحق به، کما هو واضح».[3]
می فرمایند: زمانی فرزند به زوج ملحق می شود که عادتا این فرزند از او متولد شده باشد. بعد می فرمایند: اگر امکان لحقوق نباشد، فرزند به زوج ملحق نمی شود.
همچنین جواهر در چند صفحه بعد می فرمایند: «مع الدخول وانقضاء أقل الحمل وعدم تجاوز أقصاه لا یجوز له نفی الولد، لمکان تهمة أمه بالفجور بل ولا مع تیقنه... إذ الفرض إمکان تولده منه، وقد سمعت قوله صلى الله علیه وآله: "الولد للفراش"».[4]

می فرمایند: اگر دخول صورت گرفته و مدت اقل حمل هم گذشته و از بیشترین مدت حمل هم تجاوز نکرده، در این صورت نمی توان این فرزند را به صرف امکان تهمت و یا با یقین به زنای زنش، از خود نفی کند. بعد می فرمایند: چون دخول در جایی است که امکان داشته باشد که این فرزند از زوج باشد و با بودن این امکان، حق نفی این فرزند را ندارد و قول پیامبر هم دال بر همین است که ولد برای فراش است.



اصول



موضوع: حجیت ظن/حجیت ظواهر/  خبر متواتر/عدم تواتر قرائات
مرحوم آقای خوئی فرمودند باید بحث را در دو مقام مطرح کرد یکی جواز و عدم جواز قرائت قراء در نماز قبل از امضاء معصوم و یکی بعد از امضاء معصوم
مقام اول بیان شد که فرمودند جایز نیست یا باید قرائت را تکرار کرد یا نماز را تکرار کرد تا یقین به فراغ ذمه پیدا شود.
اما مقام دوم:
در البیان می فرمایند:
«وصفوة القول: أنه تجوز القراءة فی الصلاة بکل قراءة کانت متعارفة فی زمان أهل البیت علیهم السلام.».[1]
می فرمایند قرائاتی که در زمان ائمه متعارف بوده است و مردم بر طبق آن نماز می خوانده اند و قرآن تلاوت می کرده اند چون ائمه منع نکرده اند معلوم می شود که مورد قبول امام می باشد لذا طبق این قرائات می توان نماز و غیرش را خواند بعد می فرمایند اما قرائتی که شاذ و نادر است و از طریق ثقات هم نقل نشده است ماند ملَکَ یوم الدین نمی شود نماز خواند و همچنین قرائاتی که جعل شده اند مانند:«انما یخشی الله من عباده العلماءَ»که به جای العلماءُ ابو حنیفه آن را جعل کرده اند در این صورت هم نمی توان آن را در نماز خواند.
ظاهرا کلام مرحوم آقای خوئی اقوی از کلام مرحوم شیخ و آخوند می باشد البته اگر بگوییم که مراد مرحوم و شیخ این بوده است که این قرائات مطلقا حجت است حتی اگر امضاء هم نشده باشد.
مختار ما تفصیلی است که آقای خوئی بیان کردند.
حاصل آنچه در مورد قرائات بیان شد این شود که قرائات متواتر نیستند و همچنین استدلال بر طبق قرائات جایز نیست اما نماز خواندن طبق قرائاتی که در زمان معصومین متداول بوده است جایز است و الا جایز نیست.
خلاصه
1- در قرائت قراء از سه جهت بحث می شود 1- تواتر قرائات 2- استدلال بر طبق این قرائات، آیا می شود برای حکم شرعی به این قرائات استدلال کرد؟ 3- قرائت نماز طبق قرائت قراء
2- شرائط حصول علم از خبر متواتر، این شرائط  دو دسته بودند یکی مربوط به مخبر و مخبرین بود وقتی خبر این افراد مفید علم است که چند جهت در مخبرین باشند 1- عدد آنها به مقداری باشد که تواطء آنها بر کذب ممتنع باشد2- علم این مخبرین مستند به حس باشد نه مستند به حدس یعنی این خبر را شنیده باشند3- طرفین این خبر و واسطه بین طرفین باید همگی عددشان به مقدری زیاد باشد که تواطء آنها بر کذب ممتنع باشد یعنی همه طبقات نقل خبر، باید تواطئشان بر کذب ممتنع باشد. دسته دوم شرائطی است که در مستمع لازم است: 1- سامع عالم به مفاد این خبر نباشد زیرا تحصیل حاصل خواهد بود زیرا وی از قبل به مضمون خبر عالم بوده است 2- سامع معتقد به ضد این خبر هم نباشد ولو عن تقلید در این صورت هم طبعا خبر متواتر مفید علم نخواهد بود.
3- قرآن کریم با قرائاتی که قراء دارند دو حقیقت متغایر می باشد زیرا قرآن هو الوحی المنزل و اما قرائات عبارت است از اختلاف قراء در الفاظِ آنچه بر پیامبر وحی شده است.
4- در باب تواتر قرائات چهار قول است 1- قرائات مطلقا متواتر می باشند 2- عدم تواتر مطلقا کما هو مختار الکفایة 3- تواتر قرائات اگر اختلاف قراء جوهری باشد مانند ملک و مالک و عدم تواتر اگر اختلاف ادائیه باشد مانند اختلاف در تشدید و عدم تشدید 4- وجوب قول به تواتر قرائات و تکفیر عدم قائل به تواتر.
5- قرائت قراء در نزد عده ای مبتنی بر اجتهاد قاری یا شنیدن از کسی ولو یک نفر می باشد یعنی خود قاری حدس می زند که باید ملِک خوانده شود یا فقط از یک نفر شینده است که ملک خوانده است
6- حصر قرائات در هفت عدد در قرن سوم صورت گرفته است.

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/27

موضوع:نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

بیان شد با چند شرط فرزند به شوهر ملحق می شود که یکی از شروط آن، دخول بود.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/26

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد
شرط اول که برای الحاق اولاد بود، دخول بود و این جامع بین همه اقوال است.
رساله های علماء هم تقریبا همین شرط را ذکر کرده اند و گفته اند که شرط الحاق، دخول است.
تحریر الوسیله می فرمایند:
«إنما یلحق ما ولدته المرأة بزوجها بشروط: الدخول مع الانزال أو الانزال فی الفرج وحوالیه، أو دخول منیه فیه بأی نحو کان، وفی الدخول بلا إنزال إشکال... فلو لم یدخل بها أصلا ولم ینزل فی فرجها أو حوالیه بحیث یحتمل الجذب ولم یدخل المنی فیه بنحو من الأنحاء لم یلحق به قطعا، بل یجب نفیه عنه...».[1]
می فرمایند: بچه ای که از زن به دنیا بیاید، با چند شرط به شوهر او ملحق می شود، یکی از آن شروط، دخول به شرط انزال است به هر نحوی است، اما اگر دخول بدون انزال بود، معلوم نیست که بچه به زوج ملحق شود.
بعد می فرمایند: اگر دخول صورت نگرفت و انزال هم صورت نگرفت و منی هم داخل رحم نشد، ولد به زوج ملحق نمی شود و باید این فرزند را از شوهر نفی کرد.
منهاج الصالحین محقق خویی می فرمایند:
«یلحق ولد المرأة بزوجها فی الدائم والمنقطع بشروط. (الاول): الدخول مع العلم بالانزال أو احتماله أو الانزال على فم الفرج».[2]
می فرمایند: بچه به شوهر ملحق می شود به شرط اینکه دخول شده باشد و علم یا احتمال به انزال در فرج و یا اطراف آن صورت گرفته باشد.
آیت الله وحید، بر این مساله حاشیه ندارند که معلوم می شود ایشان هم این را قبول دارند.
آیت الله سیستانی در منهاج الصالحین می فرمایند:
«یلحق ولد المراة بزوجها فی العقد الدائم و المنقطع بشروط: الاول: دخوله بها مع العلم بالانزال او احتماله او الانزال علی ظاهر الفرج، و اما مع انتفاء الامرین و دخول مائه فی فرجها بطریقة اخری کالانبوبة و نحوها و احتمال کون حملها من مائه ففی الحاق الولد به اشکال».[3]
می فرمایند: برای الحاق فرزند به شوهر، چند شرط وجود دارد، شرط اول این است که دخول صورت گرفته باشد، و باید علم یا احتمال انزال باشد و یا انزال بر ظاهر فرج باشد. اما اگر دخول و انزال صورت نگرفته باشد و با طریقی دیگر منی وارد رحم زن شود، در الحاق ولد به این شوهر، اشکال است.
پس این بزرگواران هم شرط اول را دخول می دانند.
اقول:
حال نکته ای که باید توجه داشت این است که از کلام بزرگان استفاده می شود که شرط اول دخول نیست، بلکه شرط اول انزال است و یا بهتر این است که بگوئیم که شرط اول دخول منی در رحم زن است به هر طریقی.
پس باید برگردیم و به روایات توجه کنیم که از روایات چه فهمیده می شود که آیا در این روایات شرط دخول فهمیده می شود و یا شرط دخول منی فهمیده می شود و یا انزال فهمیده می شود.

همچنین باید نگاه کنیم که فراش به چه معنا است، بعد حکم کنیم که شرط چه چیزی است.


اصول



موضوع: حجیت ظن/حجیت ظواهر/  خبر متواتر/عدم تواتر قرائات
برای قول دوم- عدم تواتر قرائات- به پنج دلیل تمسک شده است:
1- استقراء حال روات موجب این می شود که قطع پیدا کنیم باینکه قرائات بوسیله اخبار آحاد به ما رسیده است مضافا باینکه وثاقت بعضی از رواتی که قرائات را نقل کرده اند ثابت نشده  است[1].
2- تأمل در طرقی که قراء، قرائت را از آن اخذ کرده اند شاهد قطعی است بر اینکه قرائاتی که به قراء منتقل شده است از طریق آحاد بوده است.
3- اسانید قرائات برای رسیدن قرائات به قراء شاهد بر این است که تواتری در کار نبوده است زیرا هر قاری نفی می کند قرائت قاری دیگر را و این نشان می دهد که تواتری در کار نبوده است.
4- احتجاج هر قاری و تابعین آن قاری بر صحت قرائت خودش و اعراض از قرائت دیگری، دلیل بر این است که قرائات مستند به اجتهاد قراء می باشند و الا اگر این قرائات از پیامبر صلی الله علیه و آله به تواتر به دست آنها می رسید برای اثباتش نیاز به استدلال و اثبات نبود.[2]
5- انکار عده ای از اعلام محققین نسبت به بعضی از قرائات چرا که این انکار با تواتر قابل جمع نیست زیرا اگر متواتر بود جای انکار نبود[3]مضافا به آنچه صاحب قوانین[4]فرموده است باینکه کتب قرائات و تفاسیر پر است از قرار گرفتن قرائتِ قراء در برابر قرائت معصومین علیهم السلام مثلا گفته می شد قرأعاصم کذا و قرأ علی بن ابی طالب کذا و قرأ رسول الله صلی الله علیه و آله کذا و با این مطلب چگونه می توان اعتقاد داشت که این قرائات از شارع به تواتر به دست قراء رسیده است!
برای قول سوم-تفصیل بین قرائت جوهریه و ادائیه-باینکه قرائت جوهریه به تواتر ثابت شده است اما ادائیه متواتر نیست، استدلال شده است که قرائت جوهریه نفس قرآن می باشد و تواتر قرآن هم بلا اشکال ثابت است قهرا تواتر جوهریه هم ثابت است بخلاف ادائیه که بعدا بوجود آمده است ضمن اینکه اختلاف در ادائیه موجب تغییر معنا نیست تا نیاز به تواتر آنها باشد.[5]
و فیه:
ماده در مثل ملک و مالک قرآن می باشد و ماده هم یکی است پس قرائت جوهریه هم خود قرآن نیست بلکه آنچه قرآن می باشد ماده ی ملک و مالک می باشد.
برای قول چهارم- تکفیر منکر تواتر- استدلال شده است به اینکه انکار تواتر قرائات منتهی به انکار تواتر قرآن است و ثانیا انکار تواتر قرائات انکار ضروری دین می باشد و منکر ضروری دین کافر می باشد.[6]
و فیه:
اینکه انکار تواتر قرائات، انکار قرآن است صحیح نیست زیرا قبلا بیان کردیم که قرائات منفک از قرآن می باشد و تلازمی بین این دو وجود ندارد.
اما اینکه انکار تواتر قرائات، انکار ضروری دین می باشد اشکالش این است که انکار ضروری در صورتی موجب کفر است که مُنکِر، اعتقاد به ضروری بودن آنچه انکار کرده است داشته باشد اما اگر اعتقاد به ضروری بودن آن نداشته باشد موجب کفر نیست. [7]
مختار ما این است که تواتر قرائات ثابت نیست تبعا لصاحب الکفایة و المحقق الخوئی و المشهور عند الشیعة و بعید نیست که مشهور از محققین علماء عامه -کما اشار الیه فی البیان[8]- نیز قائل به عدم تواتر می باشند.[9]
تکملة:
1- عدد قراء بیشتر از هفت نفر بوده است و در قرن سوم تنزل به هفت نفر پیدا کرده است.
2- محل نزاع تواتر قرائات و عدم تواتر آن به نسبه ی با پیامبر است یعنی آیا از شخص پیامبر قرائت به تواتر رسیده است یا نه؟ اما نسبت به شخص قاری از محل بحث خارج است اگر چه البیان[10]می فرمایند از قراء هم این قرائات به تواتر ثابت نشده است.
3- اصل قرآن به تواتر به ما رسیده است و قراء در این تواتر قرآن دخلی ندارند زیرا فعل قراء غیر قرآن می باشد زیرا عظمت قرآن بالاتر از این است که اثباتش موقوف بر عده مخصوصی باشد.[11] [12] [13]
4- اینکه گفتیم تحریف لفظی در قرآن صورت نگرفته است لازمه اش این است که قرآن به تواتر به ما رسیده است. و از عجائب است که بعضی از روایات عامه دلالت بر این دارد که بعضی از آیات، قرآن برای کُتّاب قرآن به قول یک نفر یا دو نفر ثابت شده است و این روایات در کتب صحاح اهل سنت موجود می باشد.

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/24

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ الحاق اولاد

در جلسه قبل به روایاتی و مقدمه ای اشاره شد.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/23

موضوع:نظر چهارم/ احکام اولاد/ الحاق اولاد

بحث در روایاتی بود که دال بر این بود که فرزند به چه کسی ملحق می شود.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/20


موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ تقسیم بندی
شرایع می فرماید:
«النظر الرابع: فی أحکام الأولاد وهی قسمان.


 

ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/17

موضوع:نظر سوم/ شقاق/ مساله دوم

بحث در مساله دومی بود که شرایع عنوان کرد که اگر شوهر حقی از حقوق زن را رعایت نکرد و زن مقداری به او داد تا او را طلاق خلع بدهد، صحیح است.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/16

موضوع: نظر سوم/ شقاق/ غیبت زوجین

در جلسه قبل فرعی که شرایع بیان کرده بود بیان شد و نظر قواعد هم بیان شد و آن این بود که اگر حکمین توافق بر صلح کردند، این صحیح است و لو اینکه زوجین و یا یکی از آنها حضور نداشه باشند.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/13

موضوع: نظر سوم/ شقاق/ مخاطب «فابعثوا»
تذنیب:

صاحب جواهر در کتابشان می فرمایند که این حَکمین که برای رفع اختلاف معین شده اند، باید نیتشان را خالص کنند تا موفق در حل اختلاف شوند، عبارت ایشان این است:

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/10

موضوع:نظر سوم/ شقاق/ مخاطب «فابعثوا»

کلام در این بود که مخاطب «فابعثوا» خود زوجین است و جواهر اشکال کرد که این با اختلاف ضمایر در آیات مخالف است و آیه، مقام التفات نیست.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/09


موضوع:نظر سوم/ شقاق/ مخاطب «فابعثوا»
بحث در موضوع پنجم بود که چه کسی باید حَکَم را تعیین کند.


  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/06

موضوع:نظر سوم/ شقاق/ حَکَم، حاکم است یا وکیل؟

گفتیم که شرایع چند موضوع اشاره می کند، که به موضوع سوم رسیدیم.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/05

موضوع:نظر سوم/ شقاق

گفتیم برای فهم روایات و آیات باید سه مطلب معلوم شود یکی خوف بود که بیان شد.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/04

موضوع:نظر سوم/ شقاق

دیروز عرض شد که شرایع شش موضوع درباره شقاق مطرح کرده و علامه هفت موضوع مطرح کرده و جواهر هشت موضوع را بیان کرده.

  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/09/03


موضوع:نظر سوم/ شقاق
بحث ما در نظر سوم بود که گفتیم بحث در سه چیز است، قسم، نشوز، و قسم سوم که شقاق است که از امروز بحث می شود.


  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/29


موضوع:نظر سوم/ نشوز/ وظیفه طرف مقابل
بحث در نشوز مرد و زن بود که بعضی کلمات علماء بیان شد و به این بحث رسیدیم که وظیفه طرف مقابل چیست.
اما وظیفه طرف مقابل:


  ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/08


 موضوع: نظر سوم/ نشوز/ اقوال
 گفتیم که در نشوز 5 قول است و آنها را ذکر کردیم.
 اقول:
 
ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/07

 موضوع: نظر سوم/ نشوز/ تعریف نشوز
 در جلسه قبل گفتیم که بحث ما در نشوز در دو مقام است، یکی تعریف نشوز و اقوال در مورد نشوز و دیگری عوامل نشوز و وظیفه طرف مقابل.
 
ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/06


موضوع: نظر سوم/ نشوز/ تعریف نشوز

 در مورد اینکه آیا حق مخصوص زن جدید، در سفر ایفاء می شود یا خیر دو قول بود.
 
ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/05

 موضوع: نظر سوم/ لواحق قسم/ مساله نهم
 در جلسه قبل وجوهی برای وجه مناقشه شرایع درآن مطلب بیان شد.
 
ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/04


 موضوع: نظر سوم/ لواحق قسم/ مساله نهم
 حاصل مطلب: سابقا بیان شد که در باب قسم سه قول وجود دارد:
 
ادامه مطلب ...

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/08/1

 موضوع: نظر سوم/ لواحق قسم/ مساله هشتم
 بحث در مساله هشتم بود که آیا قضاء برای شبی که زن را طلاق داده، لازم است یا خیر.
 حال باید گفت این بحث قضاء در جایی است که قضاء امکان داشته باشد.
 جواهر در همین ارتباط می فرماید: «وکیف کان فمن المعلوم أن وجوب القضاء مع إمکانه وإلا فلا، کما إذا لم یبت فی لیلتها عند واحدة من الباقیات أو أنه فارق التی باتها عندها وتزوج بجدیدة مع المظلومة، أو نحو ذلک، فإنه لا یتمکن من القضاء ما دام تحته أربع زوجات، لاستیعاب حقوقهن اللیالی». [1]
 می فرمایند: این بحث وجوب و عدم وجوب قضاء درجایی است که قضا ممکن باشد. اما اگر مثلا جایی که چهار زن دارد و زن چهارم را طلاق می دهد، و این شب را نزد هیچکدام از زنهای دیگر هم نرود و یا نزد یکی از زنها ماند و او را صبح طلاق داد و زن جدیدی گرفت و زن چهارم را هم دوباره عقد کرد، در اینجا چهار زن دارد و چهار شب، در اینجا دیگر تمکن از قضاء ندارد و زمانی برای قضاء وجود ندارد. چون حقوق این چهار زن، تمام چهار شب را شامل می شود چیزی باقی نمی ماند.


اصول


موضوع: حجیت ظن/حجیت ظواهر/ قول چهارم/ رد ادله اخباریین بر عدم حجیت ظاهر قرآن
 از علم اجمالی که اخباریین ادعا کردند، دو جواب شیخ انصاری داده اند و دو جواب مرحوم آخوند ذکر کردند.
 اما بحث در جواب دوم مرحوم آخوند بود:
 اشکال:
 شما گفتید اگر در اطراف علم اجمالی ما فحص کنیم بعید نیست به روایاتی برسیم که علم اجمالی را منحل کنیم، حال ما می گوئیم این ربطی به اصل دلیل ندارد، چون دلیل طبق آنچه شیخ انصاری فرمودند این بود که ما علم داریم که اکثر ظواهر قرآن تخصیص خورده اند و یا مقید شده اند و معنای حقیقی آنها مراد نیست و این علم اجمالی موجب می شود که ظهور آیات از بین برود. [1]
 همچنین مرحوم آخوند در کفایه [2] فرمودند که این علم اجمالی باعث می شود که ظهورات قرآن به خاطر علم اجمالی عَرَِضا در آیات متشابهات داخل شوند.
 در نتیجه به تعبیر مرحوم شیخ آیات قرآن ظهوری ندارند و به تعبیر مرحوم آخوند ظهورات در متشابهات داخل می شوند، پس جواب شما که فرمودید فحص می کنیم و مخالف آیات را پیدا می کنیم، دیگر معنا ندارد، چون ظهوری برای قرآن باقی نمانده که شما از مقید و یا مخصص آن فحص کنید و این مثل این است که درباره آیات متشابه درباره مقید و مخصص فحص کنید که فایده ای ندارد.
 در نتیجه این جواب رد دلیل اخباریین نیست.
 بیان دیگر: مرحوم آخوند در کفایه مطلبی دارند و می فرمایند:
 «إیقاظ: لا یذهب علیک الفرق بین الفحص هاهنا -ای العام-، وبینه فی الأصول العملیة ، حیث إنه هاهنا عما یزاحم الحجة ، بخلافه هناک ، فإنّه بدونه لا حجة...». [3]
 می فرمایند: ما هم در عام و خاص و هم در اصول عملیه فحص از دلیل می کنیم، اما این دو فحص با هم فرق دارد، به اینکه فحص در عام و خاص، فحص از حجت اقوی است، اما در اصول عملیه فحص از متمم دلیل می کنیم، یعنی تا زمانی که فحص نکرده ایم، اصول عملیه حجت نیست.
 نکته: متمم دلیل و حجت تعبیر تهذیب [4] است.
 حال بحث ما در اینجا مثل اصول عملیه است که بحث از حجت و لاحجت است نه بحث از حجت اقوی که فحص از مخصص در حجیت اقوی است.

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/07/30


 موضوع: نظر سوم/ لواحق قسم/ مساله هشتم
 از ظاهر شرایع استفاده می شود که نسبت به قضاء شبی که حق زن چهارم بود و در همان شب مرد او را طلاق داد، دو قول است.
 
ادامه مطلب ...