کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/10/30

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد

در جلسه قبل بیان شد که یکی از شرایط الحاق ولد به زوج این است که حمل بیشتر از اقصی الحمل نباشد و در اقصی الحمل چند قول بود.

  

قول اول: اقصی الحمل 9 ماه است.
برای این قول به روایاتی استدلال شده که بعضی گفته اند که متواتر یا مستفیضه است.
منها: مرسلة عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ غَایَةِ الْحَمْلِ‏ بِالْوَلَدِ فِی بَطْنِ أُمِّهِ کَمْ هُوَ فَإِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ رُبَّمَا بَقِیَ فِی بَطْنِهَا سَنَتَیْنِ‏ فَقَالَ کَذَبُوا أَقْصَى مُدَّةِ الْحَمْلِ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ وَ لَا یَزِیدُ لَحْظَةً وَ لَوْ زَادَ سَاعَةً لَقَتَلَ أُمَّهُ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ».[1]
راوی می گوید: از امام باقر سوال کردم که بیشترین زمانی که امکان دارد بچه در زمان شکم مادر باشد، چقدر است؟ بعضی از مردم می گویند امکان دارد تا دوسال بچه در شکم مادر بماند. حضرت فرمودند: مردم دروغ می گویند بیشترین مدت حمل 9 ماه است و اگر بیشتر از آن و لو یک لحظه ای باشد، مادر او قبل از وضع حمل می میرد.
منها: خبر وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ یَعِیشُ الْوَلَدُ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ لِسَبْعَةِ أَشْهُرٍ وَ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ لَا یَعِیشُ لِثَمَانِیَةِ أَشْهُرٍ».[2]
راوی می گوید: امام صادق فرمودند: حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: امکان دارد بچه شش ماه در شکم مادر باشد و زنده بماند و امکان دارد هفت ماه باشد، و امکان دارد نه ماه باشد، اما هشت ماهه امکان ندارد زنده بماند.
صریح روایت این است که بچه از نه ماه بیشتر در شکم مادر نخواهد ماند.
منها: مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع فِی حَدِیثٍ «قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَمْلَ بَعْدَ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ قَالَ إِنَّمَا الْحَمْلُ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ».[3]
راوی می گوید: از امام کاظم سوال کردم که: زنی بعد از نه ماه ادعا می کند که بچه هنوز در شکم من است چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: حمل بیشتر از نه ماه در شکم نمی باشد.
در اینجا هم حمل در نه ماه حصر شده است و بیشتر امکان ندارد.
منها: عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ ع یَقُولُ‏ إِذَا طَلَّقَ‏ الرَّجُلُ‏ امْرَأَتَهُ‏ فَادَّعَتْ‏ حَبَلًا انْتَظَرَ بِهَا تِسْعَةَ أَشْهُرٍ فَإِنْ وَلَدَتْ وَ إِلَّا اعْتَدَّتْ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ ثُمَّ قَدْ بَانَتْ مِنْهُ».[4]
راوی می گوید: از امام کاظم شنیدم: اگر مردی زن خود را طلاق داد و زن ادعا کرد که حامله هستم، نه ماه باید صبر کنند، اگر بچه به دنیا آمد، بچه برای مرد است و اگر بچه به دنیا نیامد، زن سه ماه عده نگه می دارد و بعد از مرد جدا می شود.
یعنی اگر بچه بعد از نه ماه به دنیا بیاید، بچه برای مرد نیست و برای طلاق باید عده دیگر نگه دارد.
منها: مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع «قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ الشَّابَّةُ الَّتِی تَحِیضُ مِثْلُهَا یُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا فَیَرْتَفِعُ طَمْثُهَا کَمْ عِدَّتُهَا قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ عِدَّتُهَا تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ قَالَ إِنَّمَا الْحَمْلُ‏ تِسْعَةُ أَشْهُر».[5]
راوی می گوید: از ابی الحسن سوال کردم: زن جوانی را که همسنهای او حیض می شوند، شوهرش طلاق داد، بعد این زن خون حیض هم نمی بیند، این زن چه مقدار باید عده نگه دارد؟ حضرت فرمودند: سه ماه. سوال کردم: این زن بعد از نه ماه ادعا می کند که من حامله هستم، چه باید کنیم؟ حضرت گفتند: حمل بیشتر از نه ماه طول نمی کشد.
منها: مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ ع «قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ فَلَمَّا مَضَتْ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ ادَّعَتْ حَبَلًا قَالَ یَنْتَظِرُ بِهَا تِسْعَةَ أَشْهُرٍ قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهَا ادَّعَتْ بَعْد ذَلِکَ حَبَلًا قَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ إِنَّمَا یَرْتَفِعُ الطَّمْثُ مِنْ ضَرْبَیْنِ إِمَّا حَمْلٍ بَیِّنٍ وَ إِمَّا فَسَادٍ مِنَ الطَّمْثِ وَ لَکِنَّهَا تَحْتَاطُ بِثَلَاثَةِ أَشْهُر».[6]
راوی می گوید: از امام صادق یا امام کاظم سوال کردم: مردی است که زن خود را طلاق داده است، بعد از گذشتن سه ماه زن ادعا کرد حامله هستم، چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: تا نه ماه صبر میکنند. سوال کردم: این زن بعد از نه ماه هم مدعی است که حامله هستم، چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: این زن دروغ می گوید، حیض زن با دو چیز از بین می رود یا با حمل یا با مریضی. و این زن باید احتیاطا سه ماه عده نگه دارد.
منها: أَبَانٍ‏ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: إِنَّ مَرْیَمَ حَمَلَتْ بِعِیسَى تِسْعَ سَاعَاتٍ کُلُّ سَاعَةٍ شَهْراً».[7]
راوی از امام صادق نقل می کند: حضرت مریم، برای حضرت عیسی نه ساعت حامله بود و هر ساعت به جای یک ماه بود.
ظاهر روایات این است که نه ماه باید عده نگه دارد.
صاحب جواهر بعد از نقل روایات ابان می فرمایند:
«بان خبر «ابان» یکون مویدا لسائر النصوص».[8]
می فرمایند: خبر ابان، دلیل نیست بلکه موید برای سایر نصوص است.

شاید دلیل اینکه ایشان گفته است این خبر موید است این است که درست است که حضرت مریم نه ساعت که برابر با نه ماه بود، حضرت عیسی را حامله بود، اما این معجزه است و به طور عادی نیست و نمی شود دلیل برای زنهای معمولی گرفت.



اصول



موضوع: حجیت ظن/حجیت اجماع/انواع اجماع
در جلسه قبل فرق اجماع بین عامه و خاصه بیان شد.
اجماع یا محصل است یا منقول و اجماع محصل بلا اشکال حجت است زیرا کسی که اجماع را تحصیل کرده است قطع به رای معصوم پیدا کرده است یا بالتضمن یا بالالتزام
قهرا بحث در دو مقام صورت می گیرد :
مقام اول: اجماع محصل
مقام دوم اجماع منقول
اما مقام اول:
اجماع محصل[1] آن است که مجتهد اقوال علماء را تتبع می کند و بجایی می رسد که اجماع و اتفاق علماء در یک مساله ای برایش ثابت می شود و این اتفاق بگونه ای است که از آن رای معصوم استکشاف می کند و این اجماع یکی از ادله اربعه می باشد و قهرا این اجماع مرکب از دو بخش می باشد یکی سبب و دیگری مسبب، سبب عبارت است از اقوال علماء و مسبب رای معصوم علیه السلام و به تعبیری متشکل از دو بخش کاشف و منکشف(رای معصوم) می باشد.
بزرگان برای کیفیت کشف رای معصوم از اقوال علماء طرقی را بیان کرده اند، مرحوم مظفر در اصول الفقه[2] به مرحوم تستری دوازده طریق را نسبت می دهد که ایشان دوازده وجه برای کشف رای معصوم از طریق اتفاقی که تحصیل شده است را بیان کرده است.
منها: حس؛ باینکه محصل اجماع در ضمن برسی اقوال علماء قطع پیدا می کند یکی از کسانی که رای او شنیده شده است معصوم بوده است اما وی را نشناخته است.
منها: تشرف؛ محصل اجماع نزد امام علیه السلام رسیده کلام امام را استماع کرده است و بعد ادعای اجماع می کند تا بدین وسیله بتواند حکم الله را که بیانش واجب است به دیگران برساند و مورد تکذیب واقع نشود زیرا روایاتی داریم که مدعی تشرف باید تکذیب شود لذا برای اینکه تکذیب نشود ادعای اجماع می کند اما اگر فقط کلام امام را بشنود امر به تکذیب نشده است کما اینکه در نهایة النهایة[3] از ابن طاووس چنین نقل کرده است که اگر شخصی فقط ادعا کند کلام امام علیه السلام را شنیده است تکذیب نمی شود.
منها: قاعده لطلق یا استکشاف قول امام از طریق استلزام عقلیه؛ به بیان که به این قاعده برای لزوم ارسال رسل و انزال کتب استدلال شده است که بر خداوند عالم لازم است که به بندگانش لطف کند باینکه افرادی را با کتابهایی بر آنها برای ارشادشان مبعوث کند از همین قاعده لطف شیخ طوسی و بعضی در باب اجماع وکشف قول و رای معصوم استفاده می کنند که وقتی مجتهدی بررسی کرد و دید که همه علماء در یک فتوی اتفاق دارند قهرا از راه قاعده لطف استکشاف می شود که رای معصوم هم باید اینگونه باشد و الا اگر رای علماء بر خلاف نظر معصوم باشد بر امام لازم است که القاء خلاف کند یا خودش به شکل یک عالم یا بوسیله دیگری کاری کند که اتفاق کل محقق نشود پس اتفاق کل ملازمه عقلیه دارد با رای معصوم.
منها: ملازمه عادیة، محصل اجماع از راه ملازمه عادیه از اقوالی که تحصیل کرده است قول امام را استکشاف می کند باینکه با فحص و بررسی به اینجا می رسد که تمام علماء شیعه در تمام اعصار در خصوص این مساله اتفاق نظر دارند از اتفاق تمام علماء در تمام اعصار استکشاف می کند باید نظر شریف امام نیز همین باشد زیرا نمی شود مرئوسین همه بر امری اتفاق داشته باشند و این امر بر خلاف نظر رئیسشان باشد.
منها: ملازمه اتفاقیه، یعنی شخصی علما و عملا آنقدر به بعضی از علماء شیعه اعتقاد دارد که  اگر این عده در یک مساله ای اتفاق نظر داشته باشند برایش  از اتفاق این چند نفر قطع به رای معصوم حاصل می شود، این ملازمه برای این شخص وجود دارد اما برای دیگری ممکن است نباشد.
مرحوم آقای خوئی در دراسات[4] و مصباح[5] می فرمایند:
انه قد شاهدنا بعض الاعاظم یدعی القطع بالحکم و رای المعصوم من اتفاق الشیخ الانصاری، و السید الشیرازی و المیرزا محمد تقی الشیرازی.
 می فرمایند من بعضی از اعاظم را مشاهده کردم که از اتفاق مرحوم شیخ انصاری و مرحوم شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو و مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی قطع به رای معصوم برایش حاصل می شد.
منها: کشف دلیل معتبر، از اتفاق علماء بر مساله ای که بظاهر دلیل هم ندارد یقین حاصل می شود که حتما علماء دلیل معتبری داشته اند ولی این دلیل به ما نرسیده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.