کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

حکم توریه

خامنه ای: در جایی که راست گفتن موجب ضرر به انسان یا به دیگری باشد و یا نخواهد حرف راست را بگوید، مثل آن که مصلحت در آن باشد که راست را نگوید، توریه کردن اشکال ندارد.

وحید:کسى که قسم مى خورد که حرف من راست است چنانچه حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مى باشد، ولى اگر براى این که خودش یا مسلمان دیگرى را از شرّ ظالمى نجات دهد قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهى واجب مى شود، امّا اگر بتواند توریه کند ـ یعنى موقع قسم خوردن طورى نیت کند که دروغ نشود ـ احتیاط واجب این است که توریه نماید، مثلا اگر ظالمى بخواهد کسى را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را دیده اى و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، بگوید ندیده ام و قصد کند که از پنچ دقیقه پیش ندیده ام.

مکارم:در مواردى که به خاطر ضرورت هاى مهمى دروغ گفتن جایز است، اگر انسان بتواند توریه کند باید به آن متوسل شود و از دروغ بپرهیزد، بنابراین دروغ گفتن تنها در ضرورتى مجاز است که راه توریه بسته باشد، و به اصطلاح علمى مندوحه اى در کار نباشد.

و از اینجا روشن مى شود این که افرادى مانند غزالى توریه را مصداق کذب مى دانند، ولى مى گویند میزان زشتى و فساد آن از کذب هاى معمولى کمتر است درست نیست، مگر این که توریه را طور دیگرى تفسیر کرده باشد که واقعاً مصداق دروغ باشد.

به هر حال زشتى و فساد دروغ به قدرى زیاد است که انسان تا ممکن است باید از آن بپرهیزد، هر چند از طریق توسل به توریه باشد.

مواردى از سخنان انبیاء در قرآن مجید دیده مى شود که در روایات اسلامى آنها را به عنوان توریه معرفى کرده اند نه دروغ.

مانند گفتگوى ابراهیم(علیه السلام) با بت پرستان بابل که وقتى از او سؤال کردند تو این بلا را بر سر خدایان ما آورده اى، او در پاسخ گفت: «بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ; (ابراهیم) گفت بلکه این کار را بزرگشان کرده است از آنها بپرسید اگر سخن مى گویند».(2)

گرچه شنونده از این عبارت ممکن است چنین بفهمد که ابراهیم بت شکنى را به بت بزرگ نسبت داده است، ولى جمله «اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ» (اگر آنها سخن مى گویند) به عنوان شرط براى این نسبت قرار داده شده، یعنى اگر آن ها مى توانند حرف بزنند کار کارِ آن بت بزرگ است.

همچنین جمله «اِنَّکُمْ لَسارِقُونَ; شما سارق هستید»(3) که کارگزاران یوسف(علیه السلام) به برادران گفتند با توجه به آیات قبل از آن چنین در ذهن منعکس مى کند که آنها پیمانه شاه را دزدیده بودند، در حالى که منظورشان سرقت یوسف(علیه السلام) از پدر در کنعان بود.

کوتاه سخن این که توریه و گفتن سخنان دو پهلو هرگز مصداق کذب نیست هر چند مخاطب به خاطر ذهنیتش چیزى از آن مى فهمد که با واقعیت مطابقت ندارد، اما متکلم منظورش مفهوم صحیح و درستى است و آنها که مقیاس صدق و کذب را ظاهر کلام مى دانند، نه مراد و مقصود گوینده ممکن است توریه را نوعى دروغ خفیف بدانند در حالى که چنین نیست، معیار صدق و کذب، مراد و مقصود گوینده است که قابل تطبیق بر محتواى عبارت باشد.

مثلا کسى از دیگرى مى پرسد: این لباس را فلان کس به شما اهداکرده است؟ مخاطب که مایل نیست این مطلب را صریحاً نفى کند در جواب به صورت توریه مى گوید: خدا او را عمر دهد. اى بسا شنونده از این سخن چنین استنباط کند که آرى او به من داده است در حالى که گوینده چنین قصدى را نداشته است، تنها دعایى در حق او کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.