خلاصه آنچه که در ولد شبهه بیان شد:
1-همانطور که نسب با نکاح صحیح ثابت می شود، با وطی به شبهه هم نسب ثابت می شود، و دلیل نسب در وطی شبهه، اجماع محصل و منقول است کما فی الجواهر. 10/11/92
همچنین بیان شد که عمده دلیل الحاق ولد در وطی شرعی، قاعده فراش بود که به طور مفصل بیان شد و حال می خواهیم به طور مختصر این قاعده را بیان کنیم.
اصول
موضوع: حجیت ظن/شهرت/دلیل
حجیت
دلیل دوم بر حجیت شهرت: آیات قرآن
منها: «ان
تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین»
ان تصیبوا در واقع علت تبین می باشد و می
فرماید اگر فاسقی خبر آورد تبین کنید چون اگر تبین
نکردید ممکن است دچار جهالت شوید و جهالت به معنای سفاهت و
اعتماد کردن به چیزی که نباید به آن اعتماد شود می باشد
پس به هر چیزی که اعتماد به آن سفاهت باشد نباید اعتماد کرد
مانند خبر فاسق و در شهرت فتوائیه وقتی بزرگان علماء در طول تاریخ
به یک شکل فتوای داده اند، اعتماد به فتوای بزرگان سفاهت
نیست بلکه مخالفتش نیاز به جرئت دارد پس بنابر این شهرت
فتوائیه حجت می باشد زیرا آیه می فرماید آنچه
سفاهت است حجت نیست و عمل به شهرت سفاهت نیست.
به عبارت دیگر اگر چه مورد این آیه خبر می
باشد نه شهرت لکن علت اعم از نبا و غیر نبا می باشد و کرارا در اصول
خوانده ایم که العلة تعمم و تخصص یعنی همانطور که علت، حکم را
به بعضی افراد تخصیص می دهد حکم را به بعضی دیگر
هم تعمیم می دهد[1].
و فیه:
خود مرحوم نائینی[2] از این استدلال جواب داده اند باینکه آنچه از این
علت فهمیده می شود این است که تبین اختصاص به خبر ندارد
بلکه هر چه که پیروی از آن سفاهت باشد نیاز به تبین دارد
چه خبر باشد یا مثلا قول لغوی باشد پس معنای عموم علت در
اینجا این است که تبین در خصوص خبر نیست بلکه هر چه را که
عمل به آن سفاهت باشد شامل می شود و نیاز به تبین دارد
ولی از این آیه استفاده نمی شود که هر چه سفاهت نباشد حجت
است.
ضمن اینکه آنچه مهفوم دارد علت منحصره است و معلوم نیست
که علت منحصره تبین در خبر فاسق، اصابه جهالت باشد شاید امر
دیگری هم در وجوب تبین دخالت داشته باشد.
اقول:
مضافا باینکه معلوم نیست که جمله «ان تصیبوا» در
مقام علت باشد زیرا عده ای قائلند که از سیاق آیه و قواعد
عربی استفاده می شود که ان تصیبوا مفعول تبین می
باشد یعنی تبین کنید تا اصابه به جهل نشود.
توضیح ذلک:
مرحوم مظفر[3] می فرمایند: ماده تبین به دو شکل استعمال شده است
در بعضی موارد لازم می باشد و مفعول ندارد و در بعضی موارد
متعدی است و این تبین در آیه متعدی است و اصابه
مفعول تبین می باشد.
مرحوم محقق اصفهانی نیز مطالبی را راجع به
این مطلب بیان کرده اند فراجع.
مرحوم آقای خوئی نیز بر استدلال به این
آیه اشکال می کنند و می فرمایند اصلا ما صغری را
قبول نداریم -خلاف للنائینی که کبری را رد کردند- و
می فرمایند جهالتی که در این آیه آمده است یا
به معنای جهل مقابل علم است(نادانی) یا به معنای سفاهت و
فعل لایبنغی صدوره می باشد و عمل بر طبق شهرتی که
دلیل بر حجیت آن ثابت نشده است و مشکوک الحجیة می باشد
خارج از این جهالت نمی باشد زیرا فرض این است که
حجیت شهرت هنوز ثابت نشده است و قرار است با خود این آیه حجیتش
ثابت شود.
و فیه:
در چند جلسه قبل از آقای خوئی نقل کردیم که
ایشان فرمودند که ما دلیل بر حجیت اجماع منقول نداریم اما
جرئت مخالفت با آن را نداریم حال سوال ما این است که چه فرقی
بین شهرت و اجماع منقول می باشد که شما بر خلاف شهرت عمل می
کنید اما بر خلاف اجماع عمل نمی کنید.