کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ93/01/17

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ ختنه کردن پسر
بحث در ختنه کردن بود که گفتیم که بحث ما در ختان که مربوط به پسر ها باشد است و در مقام بعد به خبز می پردازیم که ختنه کردن دخترها است.

اما نسبت به ختان:

  

نسبت به ختان سه بحث وجود دارد:
1-حد ختنه کردن چه مقدار است؟
2-زمان ختنه کردن چه وقتی است؟
3-حکم ختنه کردن چیست؟
اما حد ختنه کردن:
آیت الله سیستانی در مورد حد ختان می فرمایند: «فهو قطع الجلدة الساتر للحشفة بحیث تظهر ثقبة الحشفة و مقدار من بشرتها».[1]
می فرمایند: به مقداری از پوست جدا شود که سوراخ حشفه  و مقداری از پوست حشفه دیده شود.
امام در تحریر می فرمایند: «الأحوط فی الختان قطع الغلاف بحیث یظهر تمام الحشفة کما هو المتعارف، بل لا یخلو من قوة».[2]
می فرمایند: احوط این است تمام حشفه بعد از ختنه دیده شود.
می توان گفت که فرمایش امام اولی است، چون با دیده شدن تمام حشفه، یقینا به وظیفه عمل شده است.
اما نسبت به زمان ختنه کردن:
شرایع فرمود که زمان ختنه از تولد تا زمان بلوغ است، اما بهتر این است که ختنه کردن روز هفتم باشد.
صاحب جواهر هم برای این کلام شرایع، ادعای عدم خلاف کرده است و همچنین فرموده است که روایات ظهور در این دارند که زمان ختنه تا بلوغ است و تا روز هفتم مستحب است.
ایشان نسبت به استحباب ختنه در روز هفتم می فرمایند: «بل الاجماع بقسمیه علیه، والنصوص به مستفیضة أو متواترة».[3]
می فرمایند: ما هم اجماع محصل و منقول بر استحباب ختنه در روز هفتم داریم و هم روایات متعددی بر این داریم.
از جمله روایات این دو روایت است:
منها: عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: اخْتِنُوا أَوْلَادَکُمْ لِسَبْعَةِ أَیامٍ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ لِنَبَاتِ اللَّحْمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ لَتَکْرَهُ بَوْلَ الْأَغْلَفِ».[4]
راوی می گوید: حضرت فرمودند: روز هفتم بچه را ختنه کنید، چون ختنه روز هفتم، هم در سلامتی بچه موثر است و هم در طهارت واقعی او موثر است و زمین از ادرار کسی که ختنه نشده باشد، کراهت دارد.
منها: عَنِ السَّکُونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ طَهِّرُوا أَوْلَادَکُمْ یوْمَ السَّابِعِ فَإِنَّهُ أَطْیبُ وَ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ‏ لِنَبَاتِ‏ اللَّحْمِ‏ وَ إِنَّ الْأَرْضَ تَنْجَسُ مِنْ بَوْلِ الْأَغْلَفِ أَرْبَعِینَ صَبَاحا».[5]
راوی می گوید حضرت فرمودند: در روز هفتم بچه های خود را ختنه کنید، چون ختنه در این روز موجب طهارت واقعی برای بچه می شود و در رشد او هم موثر است و زمین تا چهل روز از بول کسی که ختنه نشده است، نجس است.
و روایاتی دیگر در این باب وجود دارد و این روایات صریح در این است که روز هفتم بهترین روز برای ختنه است.
در بعضی از روایات هم امده است که اگر کسی که ختنه می کند، مسلمان نیست و فقط ختّان کافر است، حضرت فرموده اند اشکال ندارد و ختنه را انجام دهید و در بعضی از روایت آمده است اگر ختنه کننده یهودی هست باز هم در روز هفتم ختنه کنید و مخالفت با سنت ها نکنید.
در این روایات آمده است که ختنه برای سلامتی بچه ها موثر است، این موضوع در کشورهای غربی هم وجود دارد و دکترها فهمیده اند که ختنه برای سلامتی خوب است و بچه های خود را ختنه می کنند.
اما نسبت به جواز تاخیر ختنه تا وقت بلوغ، جواهر می فرماید: «لکن لو اخر عنه جاز بلاخلاف بل الاجماع بقسمیه علیه مضافا الی ظهور النصوص المزبورة فی استحبابه المقتضی جواز ترکه فیه و الی:»
می فرمایند: جماع محصل و منقول بر این داریم و نصوص هم دال بر استحباب ختنه در کوچکی است که از این فهمیده می شود تا زمان بلوغ واجب نیست و الا باید تصریح به آن می شود.
همچنین بعضی از روایات دال بر این است:
منها: علی ابن یقطین «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ خِتَانِ الصَّبِی لِسَبْعَةِ أَیامٍ مِنَ السُّنَّةِ هُوَ أَوْ یؤَخَّرُ فَأَیهُمَا أَفْضَلُ قَالَ لِسَبْعَةِ أَیامٍ مِنَ السُّنَّةِ وَ إِنْ أُخِّرَ فَلَا بَأْس‏».[6]
راوی می گوید: از امام کاظم درباره ختنه کردن پسر در روز هفتم سوال کردم که آیا تاخیر جایز است و کدام افضل است؟ حضرت فرمودند: روز هفتم ختنه کردن مستحب است و تاخیر آن اشکال ندارد.

حاصل: از روایات و کلمات علماء فهمیده می شود که ختنه در روز هفتم مستحب و افضل است اما تا زمان بلوغ جایز است به تاخیر انداخته شود.




اصول



موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ خلاصه ادله مانعین حجیت خبر واحد
خلاصه حجیت خبر واحد و ادله مانعین:
1-محقق نائینی فرمودند: برای خبر واحد دو اصطلاح وجود دارد:
الف: خبری که در برابر خبر متواتر و یا در مقابل خبر واحد محفوف به قرینه قطعیه قرار بگیرد.
ب: خبر ضعیف.
و مرکز بحث ما در بحث حجیت خبر واحد، بنا بر اصطلاح اول است و ایشان با بیان دو اصطلاح، بین تمام منکرین و مثبتین حجیت خبر واحد جمع نمودند. در نتیجه در حجیت خبر واحد عادل اختلافی نیست. به عبارت دیگر کسانی که می گویند خبر واحد حجت است، مراد اصطلاح اول است و کسانی که می گویند خبر واحد حجت نیست، مراد اصطلاح دوم است. 6/12/92
2-محل بحث ما حجیت خبر واحد، اصل صدور خبر است و در صدد این هستیم که اثبات کنیم، آیا خبر واحد از امام صادر شده است یا خیر. اما از جهت اینکه صدور خبر از باب تقیه بوده و یا اینکه ظهور این خبر حجت است یا خیر، محل بحث ما نیست. 6/12/92
3-بحث حجیت خبر واحد، بدون شک از مسائل مهم اصول است. 7/12/92
4-مدلول مطابقی ملاک تعیین این است که کدام مساله زیر مجموعه کدام علم است، نه مدلول التزامی. 10/12/92
5-گفتیم بحث ما در حجیت خبر واحد در دو مقام است: الف: ادله مانعین حجیت خبر واحد؛ ب: ادله قائلین به حجیت خبر واحد. 11/12/92
6-مانعین برای عدم حجیت خبر واحد به چند ادله اربعه تمسک کرده بودند: اجماع؛ عقل؛ آیات و روایات. 11/12/92
7-اجماع مانعین، به چند دلیل رد شد:
الف: این اجماع با ادعای اجماع مثبتین معارض است.
ب: اجماع مدرکی است.
ج: لازمه حجیت خبر واحد، عدم حجیت اجماع است. چون اجماع ضعیف ترین خبر واحد است به این دلیل که اجماع، اخبار از حدس است و خبر واحد، اخبار از حس است و نمی شود با اخبار از حدس، اخبار از حس را ثابت کرد. 11/12/92
8-دلیل عقلی بر عدم حجیت خبر واحد، کلام ابن قبه است که فرموده است: حجیت ظن مستلزم تحلیل حرام و تحریم حلال است که در اوایل بحث ظن جواب این کلام داده شده است. 12/12/92
9-آیاتی که برای عدم حجیت خبر واحد استدلال شده است، امثال این آیه است که آنچه علم به آن ندارید پیروی نکنید و خبر واحد هم علم آور نیست و آیه نهی از متابعت آن می کند. و گفتیم که استدلال به این آیات متوقف بر دو چیز است:
الف: نهی مولوی باشد و ارشادی نباشد؛
ب: این آیات شامل فروع باشد و تخصیص هم نخورده باشد، و الا نمی توان به آن استدلال کرد. 12/12/92
10-بعضی از آیاتی که به آنها برای عدم حجیت خبر استدلال شد، شامل فروع هم می باشند، به این شاهد که آیات قبل آنها دال بر این است و همچنین در بعضی امام برای حرمت استماع غنا که از فروع دین است، به همین آیه استشهاد کرده است. 12/12/92
11-مختار ما این است که استدلال به این آیات برای عدم حجیت خبر واحد تمام نیست. چون یا این آیات ارشاد به حکم عقل هستند، به اینکه عقل می گوید در هنگام اطاعت، تحصیل ایمنی از عقاب لازم است و این آیات ارشاد به همین مطلب است که اگر علم نداشتی، ایمن از عقاب نیستی.
و یا اینکه ادله حجیت خبر واحد موجب تخصیص این آیات می شوند و بر آنها مقدم خواهند بود.
و یا اینکه تنافی بین این آیات و ادله حجیت خبر نیست و اینها ناظر به دو جهت هستند، چون آیات در مقام نفی حجیت ذاتی ظن است، نه اینکه در مقام عدم اقتضاء حجیت برای ظن باشد و ادله حجیت خبر دال بر این است که خبر واحد به دلیل خارجی حجت است. 14/12/92
12-روایاتی که برای عدم حجیت خبر واحد استدلال شده است، دو طائفه است:
الف: روایاتی که دال بر این است که خبر مخالف با قرآن را باید طرح کرد؛
ب: روایاتی که دال بر این است که اگر خبری از کتاب و سنت شاهدی نداشت، باید طرح کرد. 14/12/92
13-دسته اول روایات که می گوید خبر مخالف با قرآن حجیت نیست، این مخالف به سه صورت است:
الف: مخالفت به نحو تباین کلی؛
ب: مخالفت به نحو عموم من وجه؛
ج: مخالفت به نحو عموم مطلق. 14/12/92
14-مختار ما این است که مراد از مخالفت در روایات دسته اول، مخالفتی است که جمع آن با قرآن ممکن نباشد، پس مخالفت تباین کلی و عموم من وجه را شامل می شود. اما مخالفت به نحو عموم مطلق تحت این روایات نیست، چون ما یقین داریم بسیاری از روایات نسبتشان به قرآن، عام و خاص مطلق است، در نتیجه مخالفت با قرآن و روایات دسته اول شامل این مخالفت نمی شود.  15/12/92
15-مختار ما این شد که استدلال به روایات برای عدم حجیت خبر واحد، مثل سایر ادله نا تمام است. در نتیجه دلیلی برای عدم حجیت خبر واحد نداریم. 19/12/92

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.