کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

کانون فرهنگی تبلیغی نیلوفرانه

پایگاه اطلاع رسانی و ارتباطی مبلغان جوان

درس خارج فقه و اصول حضرت استاد آیت الله رضازاده (دامت برکاته)تاریخ92/12/20

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ لواحق

سه دسته از روایات برای صدقه دادن بیان شد که در هر دسته یک فلز خاصی معین شده بود، در یک دسته تخییر بین نقره و طلا و در یک دسته خصوص نقره و در یک دسته خصوص ورق ذکر شده است.

  

نکته: المنجد در معنای ورق می فرماید: «الورق الدراهم المضروبة» معنای ورق، درهمهای رایج است که سکه شده است و همچنین می فرمایند: «درهم قطعة من فضة مضروبة للمعاملة» درهم از نقره درست شده است که با آن سکه درست می کنند و معامله می کنند.
پس باید به اندازه وزن موهای بچه یا طلا بدهند یا نقره، اما در نقره شکی نیست که همه روایات دال بر آن است و با دادن نقره ذمه بریء می شود اما با دادن طلا، شش روایت مخالف است.
به عبارت دیگر: امر دائر است بین تخییر و تعیین و تعیین مقدم است که در ما نحن فیه نقره باشد.
جواهر[1] هم می فرماید دادن نقره رجحان دارد. شاید دلیل ایشان هم همین باشد.

اما مکروه بودن قنازع:
معنای قنازع این بود که مقداری از موهای سر را نتراشند.
جواهر می فرماید: «و علی کل حال فلاریب فی الکراهة».[2]
می فرمایند: شکی نیست که قنازع کراهت دارد.
در روایات هم از قنازع نهی شده است و کراهت استفاده می شود.
منها: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ لَا تَحْلِقُوا الصِّبْیَانَ الْقَزَعَ ».[3]
راوی از امام صادق نقل می کند: امام علی فرمودند سر بچه هایتان را به صورت قنازع نتراشید.
منها: عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: أُتِیَ النَّبِیُّ ص بِصَبِیٍّ یَدْعُو لَهُ وَ لَهُ قَنَازِعُ فَأَبَى أَنْ یَدْعُوَ لَهُ وَ أَمَرَ أَنْ یُحْلَقَ رَأْسُهُ وَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِحَلْقِ شَعْرِ الْبَطْنِ».[4]
راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: بچه ای را نزد پیامبر آوردند که برای او دعا کنند، پیامبر دیدند سر این بچه به صورت قنازع تراشیده شده، حضرت فرمودند برای او دعا نمی کنم و اول موی سر او را کامل بتراشید و همچنین موهای شکم را نیز بتراشید.
این روایات دال بر این است که قنازع کراهت دارد و پیامبر حاضر نشدند برای او دعا کنند.
منها: عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ «أَنَّهُ کَرِهَ‏ الْقَزَعَ فِی رُءُوسِ الصِّبْیَانِ وَ ذَکَرَ أَنَّ الْقَزَعَ أَنْ یُحْلَقَ الرَّأْسُ إِلَّا قَلِیلًا وَ یُتْرَکَ وَسَطُ الرَّأْسِ تُسَمَّى الْقَزَعَةَ».[5]
راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: قنازع در سر بچه ها کراهت دارد و معنای قزع این است که موهای سر بچه را بتراشند و موهای وسط سر را نگه دارند.
از این سه روایت کراهت داشتن قنازع معلوم می شود.
اقول: از این روایات دو چیز استفاده می شود: یکی کراهت داشتن قنازع، دوم معنای قزع مثل معنای لغوی است که مقداری از موی وسط سر باق بماند که در جلسه 18/12/92 هم به این معنا اشاره شد.

خلاصه: در این مطلب، چهار بحث بود، یکی زمان حلق که تا روز هفتم باشد، دیگری این است که تراشیدن موهای سر بچه مقدم بر عقیقه است و سوم اینکه که اقرب این است که به اندازه موهای سر بچه، نقره صدقه بدهند و چهارم اینکه قنازع مکروه است.




اصول



موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله مانعین حجیت خبر واحد
مرحوم آخوند در کفایه در مقام رد استدلال مانعین حجیت خبر واحد به روایات اینگونه می فرمایند:
«وأما عن الروایات، فبأن الاستدلال بها خال عن السداد، فإنّها أخبار آحاد.
لا یقال : إنّها وأنّ لم تکن متواترة لفظاً ولا معنى، إلّا إنّها متواترة إجمالاً، للعلم الإِجمالی بصدور بعضها لا محالة.
فإنّه یقال : إنّها وأنّ کانت کذلک، إلّا إنّها لا تفید إلّا فیما توافقت علیه، وهو غیر مفید فی إثبات السلب کلیّاً، کما هو محلّ الکلام ومورد النقض والإبرام، وإنما تفید عدم حجیة الخبر المخالف للکتاب والسنة، والالتزام به لیس بضائر، بل لا محیص عنه فی مقام المعارضة».[1]
می فرمایند استدلال به روایات برای اثبات عدم حجیت خبر واحد خالی از استحکام می باشد زیرا خود این روایاتی که به آنها استدلال شده است خبر واحد می باشند و استدلال به خبر واحد برای اثبات عدم حجیت خبر واحد دور می باشد.
بعد می فرمایند اگر کسی بگوید که این روایات اگر چه متواتر لفظی یا معنوی نیستند اما متواتر اجمالی دارند زیرا ما علم اجمالی داریم که بعضی از این روایات از معصومین صادر شده اند در نتیجه استدلال به این روایت، استدلال به اخبار واحد نیست بلکه استدلال به خبر متواتر می باشد و دور لازم نخواهد آمد،در جواب می گوییم اگر چه این روایات تواتر اجمالی دارند الا اینکه باز هم مثبت مدعای شما نیستند زیرا مدعای شما این است که خبر واحد مطلقا حجت نیست ولی این تواتر اجمالی اثبات می کند عدم حجیت خبر واحدی را که همه روایات مانعه در عدم حجیت آن اتفاق دارند مثل خبری که مخالف کتاب و سنت می باشد و شاهدی از کتاب و سنت ندارد- کما اینکه در مقام معارضه ما هم قبول داریم که چنین خبری حجت نیست- نه عدم حجیت همه اخبار احاد کما هو محل البحث.
عنایة الاصول بر کلام مرحوم آخوند اشکال کرده اند حیث قال:
لوجود قدر جامع بین الکل کل یُخبر عن ذلک الجامع[2]
مرحوم آخوند برای ثبوت تواتر اجمالی فرمودند تواتر اجمالی ثابت است بخاطر اینکه ما علم اجمالی داریم بعضی از این روایات صادر شده است عنایه می فرمایند این علت برای ثبوت تواتر اجمالی صحیح نیست بلکه باید بگوییم علت این است که ما بین این روایات قدر متیقنی داریم که همه این روایات این قدر متیقن را قبول دارند یعنی هم طائفه اول و هم طائفه دوم می گویند به قدر متیقن عمل نکن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.